معنی فارسی rivalling
B1در حال رقابت بودن، به معنای مسابقه دادن یا تلاش برای برتری نسبت به دیگران.
Engaging in competition with someone or something.
- verb
verb
معنی(verb):
To oppose or compete with.
مثال:
to rival somebody in love
معنی(verb):
To be equal to, or match, or to surpass another.
معنی(verb):
To strive to equal or excel; to emulate.
example
معنی(example):
شرکتهای رقیب برای سهم بازار جنگیدند.
مثال:
The rivalling companies fought for market share.
معنی(example):
او در موفقیتهای تحصیلی با برادرش رقابت میکند.
مثال:
He is rivalling his brother in academic achievements.
معنی فارسی کلمه rivalling
:
در حال رقابت بودن، به معنای مسابقه دادن یا تلاش برای برتری نسبت به دیگران.