معنی فارسی roaded
B1به معنای به وجود آوردن جاده یا مسیر در یک منطقه مشخص.
Having been made into a road or path.
- VERB
example
معنی(example):
این منطقه برای بهبود دسترسی ساکنان محلی جادهکشی شد.
مثال:
The area was roaded to improve access for local residents.
معنی(example):
آنها مسیر را جادهکشی کردند تا برای کوهنوردان راحتتر شود.
مثال:
They roaded the path to make it easier for hikers.
معنی فارسی کلمه roaded
:
به معنای به وجود آوردن جاده یا مسیر در یک منطقه مشخص.