معنی فارسی roadworthy

B2

به وضعیتی اشاره دارد که وسیله نقلیه برای رانندگی در جاده‌ها ایمن و مناسب باشد.

In a condition that is safe and fit for driving on the road.

adjective
معنی(adjective):

Being able to be driven, or suitable for driving, on the open road.

example
معنی(example):

مکانیک تأیید کرد که خودرو از لحاظ جاده‌ای مناسب است.

مثال:

The mechanic confirmed that the car is roadworthy.

معنی(example):

قبل از سفر اطمینان حاصل کنید که دوچرخه‌تان از لحاظ جاده‌ای مناسب است.

مثال:

Make sure your bike is roadworthy before the trip.

معنی فارسی کلمه roadworthy

: معنی roadworthy به فارسی

به وضعیتی اشاره دارد که وسیله نقلیه برای رانندگی در جاده‌ها ایمن و مناسب باشد.