معنی فارسی roastingly
B2به شکل انتقادی و تند، به ویژه در صحبت کردن یا نوشتن.
In a critical and scathing manner, especially when speaking or writing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور سوزانندهای صحبت کرد و مطمئن شد همه بار کلماتش را احساس کنند.
مثال:
She spoke roastingly, making sure everyone felt the weight of her words.
معنی(example):
او به طور سوزانندهای به کتاب انتقاد کرد و به بسیاری از نقصهای آن اشاره کرد.
مثال:
He roastingly criticized the book, pointing out its many flaws.
معنی فارسی کلمه roastingly
:
به شکل انتقادی و تند، به ویژه در صحبت کردن یا نوشتن.