معنی فارسی rockered

B1

راک شدن، به حالت تعادل یا کنترل در حال حرکت قرار گرفتن، به ویژه در ورزش‌های مربوط به تخته مانند اسکیت یا موج‌سواری.

To move or sway back and forth; to be in a state of balance while in motion, especially in board sports.

example
معنی(example):

اسکیت‌باز بر روی رمپ راک کرد.

مثال:

The skateboarder rockered on the ramp.

معنی(example):

او از خبر ترفیع خود شوکه شد.

مثال:

He was rockered by the news of his promotion.

معنی فارسی کلمه rockered

: معنی rockered به فارسی

راک شدن، به حالت تعادل یا کنترل در حال حرکت قرار گرفتن، به ویژه در ورزش‌های مربوط به تخته مانند اسکیت یا موج‌سواری.