معنی فارسی rockwards
B1بهسمت سنگها، اشاره به حرکتی در جهتی که دارای سنگلاخهای زیاد باشد.
Indicating movement in the direction of the rocks, often implying a rough or uneven terrain.
- ADVERB
example
معنی(example):
مسیر به سمت سنگها رفت و پیادهروی را ماجراجویانه کرد.
مثال:
The path led rockwards, making the hike adventurous.
معنی(example):
اکتشافگران به سمت سنگها رفتند و مشتاق کشف غارهای پنهان بودند.
مثال:
The explorers ventured rockwards, eager to discover hidden caves.
معنی فارسی کلمه rockwards
:
بهسمت سنگها، اشاره به حرکتی در جهتی که دارای سنگلاخهای زیاد باشد.