معنی فارسی roiledness
B1آشفتگی، به معنای حالت بیقراری یا ناپایداری است.
The state of being agitated or disturbed.
- NOUN
example
معنی(example):
آشفتگی دریا، قایقسواری را دشوار کرد.
مثال:
The roiledness of the sea made sailing difficult.
معنی(example):
آشفتگی او نشان میدهد چقدر ناراحت بود.
مثال:
Her roiledness showed how upset she was.
معنی فارسی کلمه roiledness
:
آشفتگی، به معنای حالت بیقراری یا ناپایداری است.