معنی فارسی roll-away

B1

حرکت کردن یا چرخیدن به دور از یک محل یا شخص.

To move away from a place or person by rolling.

example
معنی(example):

اگر ماشین اسباب‌بازی را خیلی محکم برانید، ممکن است دور شود.

مثال:

The toy car can roll away if you push it too hard.

معنی(example):

محتاط باشید که نگذارید توپ از شما دور شود.

مثال:

Be careful not to let the ball roll away from you.

معنی فارسی کلمه roll-away

: معنی roll-away به فارسی

حرکت کردن یا چرخیدن به دور از یک محل یا شخص.