معنی فارسی rollaway

B1

تختی که می‌توان آن را به راحتی جمع کرد و ذخیره کرد.

A bed that can be rolled away for easy storage.

adjective
معنی(adjective):

Having wheels to allow for storage.

مثال:

This rollaway bed goes under my main bed.

example
معنی(example):

تختخواب ملخی می‌تواند به راحتی زمانی که استفاده نمی‌شود، ذخیره شود.

مثال:

The rollaway bed can easily be stored when not in use.

معنی(example):

آنها یک تختخواب ملخی برای اتاق مهمان خود خریدند.

مثال:

They bought a rollaway for their guest room.

معنی فارسی کلمه rollaway

: معنی rollaway به فارسی

تختی که می‌توان آن را به راحتی جمع کرد و ذخیره کرد.