معنی فارسی rollermaking

B1

ساخت چرخ، فرآیند تولید و طراحی چرخ‌ها که نیازمند تکنیک‌های خاص است.

The process of designing and manufacturing wheels.

example
معنی(example):

ساخت چرخ نیاز به مهارت و خلاقیت دارد.

مثال:

Rollermaking requires both skill and creativity.

معنی(example):

فرآیند ساخت چرخ شامل چندین مرحله تولید است.

مثال:

The rollermaking process involves several stages of production.

معنی فارسی کلمه rollermaking

: معنی rollermaking به فارسی

ساخت چرخ، فرآیند تولید و طراحی چرخ‌ها که نیازمند تکنیک‌های خاص است.