معنی فارسی rollings
B1حرکت یا تکرار یک عمل یا حالت به صورت گردشی، به ویژه در طبیعت.
The act of rolling or a series of rolled movements.
- NOUN
example
معنی(example):
حرکت امواج صدایی آرامشبخش ایجاد کرد.
مثال:
The rollings of the waves created a soothing sound.
معنی(example):
تپههای سرسبز برای یک روز پیادهروی عالی بودند.
مثال:
The rollings on the hill were perfect for a day of hiking.
معنی فارسی کلمه rollings
:
حرکت یا تکرار یک عمل یا حالت به صورت گردشی، به ویژه در طبیعت.