معنی فارسی romanceress
B1زنی که در داستانها یا ادبیات رمانتیک نقش دارد.
A female who engages in romance or writes romantic literature.
- NOUN
example
معنی(example):
قهرمان داستان یک زن عاشقانه واقعی بود.
مثال:
The heroine of the story was a true romanceress.
معنی(example):
به عنوان یک زن عاشقانه، او داستانهای عشق و شور و شوق را بافتم نکرد.
مثال:
As a romanceress, she wove tales of love and passion.
معنی فارسی کلمه romanceress
:
زنی که در داستانها یا ادبیات رمانتیک نقش دارد.