معنی فارسی romanly

B1

به شیوه رومی، با استفاده از خط لاتین یا ویژگی‌های مرتبط با آن.

In a manner that relates to or uses the Roman script.

example
معنی(example):

او به طور رمانی درباره مفاهیم توضیح می‌داد.

مثال:

She spoke romanly when explaining the concepts.

معنی(example):

او به طور رمانی در دفتر یادداشتش نوشت تا تمرین کند.

مثال:

He wrote romanly in his journal to practice.

معنی فارسی کلمه romanly

: معنی romanly به فارسی

به شیوه رومی، با استفاده از خط لاتین یا ویژگی‌های مرتبط با آن.