معنی فارسی romeward
B1به سمت خانه یا محل سکونت حرکت کردن.
Moving towards home or a place of residence.
- ADVERB
example
معنی(example):
مسیر ما را به سمت کوهها هدایت کرد.
مثال:
The path led us romeward towards the mountains.
معنی(example):
در حالی که به سمت منزل حرکت میکردند، برنامههای خود را بررسی کردند.
مثال:
As they walked romeward, they discussed their plans.
معنی فارسی کلمه romeward
:
به سمت خانه یا محل سکونت حرکت کردن.