معنی فارسی rondures
B1جمع دور نمود، به حالتهای گرد و معتبر موجود در اشیاء اشاره دارد.
Plural of rondure; refers to rounded forms that add elegance and shape.
- NOUN
example
معنی(example):
باغ پر از گیاهانی بود که دورنمودهای زیبایی داشتند.
مثال:
The garden was filled with plants that had beautiful rondures.
معنی(example):
هنرمند از دورنمودها برای ایجاد عمق در نقاشیاش استفاده کرد.
مثال:
The artist used rondures to create depth in his painting.
معنی فارسی کلمه rondures
:
جمع دور نمود، به حالتهای گرد و معتبر موجود در اشیاء اشاره دارد.