معنی فارسی rookiest

B1

شخصی که به‌طور خاص‌ترین و شدیدترین درجه تازه‌کار بودن را دارد.

Referring to the person who is the least experienced or new in a given context.

example
معنی(example):

او جدیدترین بازیکن تیم بود و چندین اشتباه کرد.

مثال:

He was the rookiest player on the squad and made several mistakes.

معنی(example):

جدیدترین آن‌ها معمولاً سریع‌ترین یادگیرنده است.

مثال:

The rookiest of them all often learns the fastest.

معنی فارسی کلمه rookiest

: معنی rookiest به فارسی

شخصی که به‌طور خاص‌ترین و شدیدترین درجه تازه‌کار بودن را دارد.