معنی فارسی root causes

B2

علت‌های اصلی به دلایل بنیادین یک مشکل یا وضعیت گفته می‌شود که باید شناسایی و حل شوند.

The fundamental reasons for a problem or situation.

noun
معنی(noun):

An initiating cause of a chain of events which leads to an outcome or effect of interest.

example
معنی(example):

علت‌های اصلی مشکل باید مورد بررسی قرار گیرند.

مثال:

The root causes of the problem need to be addressed.

معنی(example):

پیدا کردن علت‌های اصلی می‌تواند در حل مشکل کمک کند.

مثال:

Finding the root causes can help in solving the issue.

معنی فارسی کلمه root causes

: معنی root causes به فارسی

علت‌های اصلی به دلایل بنیادین یک مشکل یا وضعیت گفته می‌شود که باید شناسایی و حل شوند.