معنی فارسی rooved

B1

سقفی که بر روی یک ساختمان قرار می‌گیرد و معمولاً برای حفاظت در برابر بارش و دیگر عوامل جوی استفاده می‌شود.

The act of providing a roof for a building.

example
معنی(example):

خانه در تابستان گذشته سقف‌گذاری شد.

مثال:

The house was rooved last summer.

معنی(example):

انبار قدیمی به تازگی با مواد جدید سقف‌گذاری شده است.

مثال:

The old barn was recently rooved with new materials.

معنی فارسی کلمه rooved

: معنی rooved به فارسی

سقفی که بر روی یک ساختمان قرار می‌گیرد و معمولاً برای حفاظت در برابر بارش و دیگر عوامل جوی استفاده می‌شود.