معنی فارسی rostering
B2فرآیند برنامه‌ریزی و تعیین شیفت‌ها یا فهرست وظایف برای افراد در یک سازمان.
The act of creating a schedule or list of duties for individuals or teams.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To place the name of (a person) on a roster.
مثال:
I have rostered you for cleaning duties on the first Monday of each month.
noun
معنی(noun):
The process of forming a roster.
example
معنی(example):
برنامه‌ریزی شیفت‌ها برای مدیریت مؤثر زمان‌بندی کارمندان بسیار مهم است.
مثال:
Rostering is important for managing employee schedules effectively.
معنی(example):
او در برنامه‌ریزی شیفت برای رویدادها و کنفرانس‌های بزرگ تخصص دارد.
مثال:
She specializes in rostering for large events and conferences.
معنی فارسی کلمه rostering
:
فرآیند برنامه‌ریزی و تعیین شیفت‌ها یا فهرست وظایف برای افراد در یک سازمان.
