معنی فارسی rostriform
B2به شکل پوزهای یا نوکمانند اشاره دارد، معمولاً در توصیف جانداران یا ویژگیهای آنها استفاده میشود.
Having a beak-like shape, especially in reference to organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای رستریفورم حشرات به آنها کمک میکند به طور مؤثری ناوبری کنند.
مثال:
The rostriform features of the insect help it navigate effectively.
معنی(example):
دانشمندان سازگاریهای رستریفورم را برای نقشهای زیستمحیطی آنها مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study rostriform adaptations for their ecological roles.
معنی فارسی کلمه rostriform
:
به شکل پوزهای یا نوکمانند اشاره دارد، معمولاً در توصیف جانداران یا ویژگیهای آنها استفاده میشود.