معنی فارسی rosy-cheeked
B1صورت یا گونههایی که به خاطر سلامتی و شادابی قرمز یا صورتی به نظر میرسند.
Having cheeks that are rosy, often indicating health or happiness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک صورتیگونه به همه لبخند زد.
مثال:
The rosy-cheeked child smiled at everyone.
معنی(example):
او بعد از بازی در بیرون ظاهری صورتیگونه داشت.
مثال:
She had a rosy-cheeked appearance after playing outside.
معنی فارسی کلمه rosy-cheeked
:
صورت یا گونههایی که به خاطر سلامتی و شادابی قرمز یا صورتی به نظر میرسند.