معنی فارسی rotovated

B1

عمل روتوات کردن که به گذشته اشاره دارد و بیان‌کنندهٔ این است که خاک قبلاً نرم شده است.

The past tense of rotovate, meaning the soil has been prepared for planting.

verb
معنی(verb):

To till the soil using a rotavator

example
معنی(example):

سال گذشته، آن‌ها تمام زمین را rotovated کردند.

مثال:

Last year, they rotovated the entire field.

معنی(example):

قبل از اینکه گیاهان جدید برسند، باغچه rotovated شد.

مثال:

The garden was rotovated before the new plants arrived.

معنی فارسی کلمه rotovated

: معنی rotovated به فارسی

عمل روتوات کردن که به گذشته اشاره دارد و بیان‌کنندهٔ این است که خاک قبلاً نرم شده است.