معنی فارسی rotulad
B1عملی که به معنی لوله کردن یا طوماری کردن چیزی است.
The action of rolling or winding something, typically paper or fabric.
- VERB
example
معنی(example):
او کاغذ را 'روتولاد' کرد تا یک طومار بسازد.
مثال:
He 'rotulad' the paper to create a scroll.
معنی(example):
آنها پارچه را برای مقاصد ذخیرهسازی 'روتولاد' کردند.
مثال:
They 'rotulad' the fabric for storage purposes.
معنی فارسی کلمه rotulad
:
عملی که به معنی لوله کردن یا طوماری کردن چیزی است.