معنی فارسی rough tongue
B1به زبانی اشاره دارد که نازک و زبر است، مانند زبان گربه یا پس از مصرف غذای تند.
A tongue that feels rough, often due to irritation or a specific texture, like that of some animals.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از خوردن غذای تند، زبانم زبر شد.
مثال:
After eating spicy food, I had a rough tongue.
معنی(example):
زبان زبر گربه به او کمک میکند تا غذا بخورد و خودش را نظافت کند.
مثال:
The rough tongue of a cat helps it eat and groom.
معنی فارسی کلمه rough tongue
:
به زبانی اشاره دارد که نازک و زبر است، مانند زبان گربه یا پس از مصرف غذای تند.