معنی فارسی rouncy
B1نوعی لطافت یا جذابیت در بیان یا نوشتهها که نظر دیگران را جلب میکند.
A quality of delicacy or charm in expression or writing that captures others' attention.
- OTHER
example
معنی(example):
رونسین شعر جوهره طبیعت را به تصویر کشید.
مثال:
The rouncy of the poem captured the essence of nature.
معنی(example):
او از رونسین در سبک نوشتن او قدردانی کرد.
مثال:
He appreciated the rouncy in her writing style.
معنی فارسی کلمه rouncy
:
نوعی لطافت یا جذابیت در بیان یا نوشتهها که نظر دیگران را جلب میکند.