معنی فارسی roundwise
B1به معنای بررسی یا نزدیک شدن به چیزی با رویکردی دورانی، لحاظ کردن تمامی ابعاد و جنبهها.
In a circular manner; considering all possible angles or viewpoints.
- OTHER
example
معنی(example):
او به مسأله به صورت دورانی نزدیک شد و هر زاویهای را در نظر گرفت.
مثال:
He approached the problem roundwise, considering every angle.
معنی(example):
آنها درباره موضوع به صورت دورانی بحث کردند تا اطمینان حاصل شود که همه دیدگاهها در نظر گرفته شدهاند.
مثال:
They discussed the topic roundwise to ensure all viewpoints were considered.
معنی فارسی کلمه roundwise
:
به معنای بررسی یا نزدیک شدن به چیزی با رویکردی دورانی، لحاظ کردن تمامی ابعاد و جنبهها.