معنی فارسی rousingly
B2به صورت الهامبخش و انگیزشی، چیزی که احساسات را برانگیخته کند.
In a manner that inspires enthusiasm and excitement.
- ADVERB
example
معنی(example):
گوینده به طور الهامبخش سخنرانی کرد و همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The speaker spoke rousingly, inspiring everyone.
معنی(example):
او به طور الهامبخش در کنسرت آواز خواند و توجه تماشاگران را جلب کرد.
مثال:
She sang rousingly at the concert, capturing the audience's attention.
معنی فارسی کلمه rousingly
:
به صورت الهامبخش و انگیزشی، چیزی که احساسات را برانگیخته کند.