معنی فارسی row

B1 /ˈɹoʊ/

پارو زدن، حرکت دادن قایق یا کشتی با استفاده از پارو، غالباً به صورت گروهی انجام می‌شود.

To propel a boat using oars.

noun
معنی(noun):

A line of objects, often regularly spaced, such as seats in a theatre, vegetable plants in a garden etc.

معنی(noun):

A line of entries in a table, etc., going from left to right, as opposed to a column going from top to bottom.

example
معنی(example):

ما قایق را از روی دریاچه پارو می‌زنیم.

مثال:

We will row the boat across the lake.

معنی(example):

او در تابستان در اردو پارو زدن را یاد گرفت.

مثال:

He learned how to row in the summer camp.

معنی فارسی کلمه row

: معنی row به فارسی

پارو زدن، حرکت دادن قایق یا کشتی با استفاده از پارو، غالباً به صورت گروهی انجام می‌شود.