معنی فارسی rower

B1 /ˈɹəʊ.ə(ɹ)/

کسی که با پارو در قایق راندن می‌کند.

A person who rows a boat, especially in a competitive context.

noun
معنی(noun):

One who rows.

معنی(noun):

A rowing machine.

example
معنی(example):

یک پاروزن باید استقامت خوبی داشته باشد تا رقابت کند.

مثال:

A rower needs to have good stamina to compete.

معنی(example):

پاروزن در مسابقات قهرمانی مدال طلا را برنده شد.

مثال:

The rower won a gold medal in the championship.

معنی فارسی کلمه rower

: معنی rower به فارسی

کسی که با پارو در قایق راندن می‌کند.