معنی فارسی rub salt into the wound

B2

زخمی را با پاشیدن نمک به درد آوردن یا یادآوری یک شکست یا مشکل به کسی که در حال حاضر درد و رنج دارد.

To make someone's pain or disappointment worse by reminding them of it.

example
معنی(example):

این که با یادآوری شکستش روی زخم او نمک بپاشد، بی‌رحمانه بود.

مثال:

It was cruel to rub salt into the wound by mentioning his failure.

معنی(example):

او با صحبت کردن درباره موفقیت خودش به زخم او نمک می‌پاشید.

مثال:

She kept rubbing salt into the wound by talking about her own success.

معنی فارسی کلمه rub salt into the wound

: معنی rub salt into the wound به فارسی

زخمی را با پاشیدن نمک به درد آوردن یا یادآوری یک شکست یا مشکل به کسی که در حال حاضر درد و رنج دارد.