معنی فارسی rubefacient

B1

دارویی که باعث قرمز شدن پوست و افزایش جریان خون در محل استفاده می‌شود.

A substance that causes redness of the skin, typically used to increase blood flow to an area.

example
معنی(example):

یک لوسیون قرمز کننده می‌تواند از درد عضلات بهبود بخشد.

مثال:

A rubefacient lotion can provide relief from muscle soreness.

معنی(example):

دکترها گاهی اوقات درمان‌های موضعی قرمز کننده تجویز می‌کنند.

مثال:

Doctors sometimes prescribe rubefacient topical treatments.

معنی فارسی کلمه rubefacient

: معنی rubefacient به فارسی

دارویی که باعث قرمز شدن پوست و افزایش جریان خون در محل استفاده می‌شود.