معنی فارسی rubicelle

B1

رابیسل، نوعی گیاه یا موجود زنده که به خاطر زیبایی یا درخشندگی‌اش شناخته شده است.

A plant or living entity known for its beauty or luminescence.

example
معنی(example):

رابیسل به آرامی زیر نور ماه می‌درخشید.

مثال:

The rubicelle glowed gently under the moonlight.

معنی(example):

در باغ خود، او یک رابیسل زیبا کاشت.

مثال:

In her garden, she planted a beautiful rubicelle.

معنی فارسی کلمه rubicelle

: معنی rubicelle به فارسی

رابیسل، نوعی گیاه یا موجود زنده که به خاطر زیبایی یا درخشندگی‌اش شناخته شده است.