معنی فارسی rubied
B1روبید شده، توصیف کننده چیزی است که با رنگ قرمز یا ویژگیهای مشابه آراسته شده باشد.
Adorned or decorated with a ruby color.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اثر هنری با رنگ قرمز تیره روبید شده بود.
مثال:
The artwork was rubied with a deep red hue.
معنی(example):
لباس او برای این مناسبت به زیبایی روبید شده بود.
مثال:
Her dress was beautifully rubied for the event.
معنی فارسی کلمه rubied
:
روبید شده، توصیف کننده چیزی است که با رنگ قرمز یا ویژگیهای مشابه آراسته شده باشد.