معنی فارسی rubify
B1مالش دادن به سطح برای ایجاد نرمی یا تغییر در بافت آن.
To make something smooth or polished through rubbing.
- VERB
example
معنی(example):
شما میتوانید سطح را مالش دهید تا نرمتر شود.
مثال:
You can rubify the surface to make it smoother.
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت با مالش، بافت نقاشی را تغییر دهد.
مثال:
The artist decided to rubify the texture of the painting.
معنی فارسی کلمه rubify
:
مالش دادن به سطح برای ایجاد نرمی یا تغییر در بافت آن.