معنی فارسی rubout

B1

پاک کردن یا محو کردن یک نوشته یا نشان روی سطحی با استفاده از ابزار مناسب.

To erase or remove a marking or writing from a surface.

example
معنی(example):

او از پاک‌کن برای پاک کردن اشتباه روی کاغذش استفاده کرد.

مثال:

He used an eraser to rub out the mistake on his paper.

معنی(example):

آنها مجبور شدند علامت‌های قدیمی را قبل از رنگ‌آمیزی تازه پاک کنند.

مثال:

They had to rub out the old markings before applying a fresh coat of paint.

معنی فارسی کلمه rubout

: معنی rubout به فارسی

پاک کردن یا محو کردن یک نوشته یا نشان روی سطحی با استفاده از ابزار مناسب.