معنی فارسی ruche
B1 /ɹuʃ/روکش، چین‌دار یا جمع شده به صورتی است که بر روی پارچه نمایان می‌شود و جلوه زیبایی ایجاد می‌کند.
A gathered or pleated strip of fabric that creates a decorative edge.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A strip of fabric which has been fluted or pleated.
معنی(noun):
A small ruff of fluted or pleated fabric worn at neck or wrist.
معنی(noun):
A pile of arched tiles, used to catch and retain oyster spawn.
verb
معنی(verb):
To flute or pleat (fabric).
مثال:
ruched curtains
معنی(verb):
To bunch up (fabric); to ruck up.
example
معنی(example):
این لباس جزئیات روکش زیبایی داشت.
مثال:
The dress had a beautiful ruche detail.
معنی(example):
او سبک روکش را روی بلوزش دوست دارد.
مثال:
She loves the ruche style on her blouse.
معنی فارسی کلمه ruche
:
روکش، چین‌دار یا جمع شده به صورتی است که بر روی پارچه نمایان می‌شود و جلوه زیبایی ایجاد می‌کند.
