معنی فارسی ruddiest
B1سرخ‌ترین، توصیفی برای چیزی که بیشترین رنگ قرمز یا صورتی را دارد.
The most red or having the most rosy color; often used for describing skin or certain blooms.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Reddish in color, especially of the face, fire, or sky.
معنی(adjective):
A mild intensifier, expressing irritation.
example
معنی(example):
او سرخ‌ترین نفر در مهمانی بود، با چهره‌ای روشن و سرخ.
مثال:
He was the ruddiest person at the party, with a bright, flush complexion.
معنی(example):
سرخ‌ترین گل‌ها در باغ توجه همه را جلب کردند.
مثال:
The ruddiest flowers in the garden drew everyone's attention.
معنی فارسی کلمه ruddiest
:
سرخ‌ترین، توصیفی برای چیزی که بیشترین رنگ قرمز یا صورتی را دارد.
