معنی فارسی ruggedly

B2

به شکل مقاوم و خشن، به معنای پوشش یا شیوه‌ای که تحمل شرایط سخت را نشان دهد.

In a strong, tough, or rugged manner.

example
معنی(example):

او به طور مقاوم کوه را بالا رفت و عزم زیادی را نشان داد.

مثال:

He climbed the mountain ruggedly, showing great determination.

معنی(example):

او به طور مقاوم برای سفر پیاده‌روی لباس پوشیده بود.

مثال:

She dressed ruggedly for the hiking trip.

معنی فارسی کلمه ruggedly

: معنی ruggedly به فارسی

به شکل مقاوم و خشن، به معنای پوشش یا شیوه‌ای که تحمل شرایط سخت را نشان دهد.