معنی فارسی rugging

B1

مقاوم کردن، فرآیند محافظت از چیزی برای جلوگیری از آسیب‌های ناشی از شرایط سخت.

The process of making something rugged or preparing it for harsh conditions.

example
معنی(example):

او در حال مقاوم کردن محیط برای آماده شدن برای زمستان است.

مثال:

He is rugging the area to prepare for winter.

معنی(example):

مقاوم کردن می‌تواند از گیاهان در برابر آب و هوای سخت محافظت کند.

مثال:

Rugging can protect plants from harsh weather.

معنی فارسی کلمه rugging

: معنی rugging به فارسی

مقاوم کردن، فرآیند محافظت از چیزی برای جلوگیری از آسیب‌های ناشی از شرایط سخت.