معنی فارسی rule in
B1قانونی که به وضوح در یک مجموعه قوانین تعریف شده و برای ارزیابی قضایا یا مشکلات خاص به کار میرود.
A legal principle or guideline that is applied in specific cases to assist in decision-making.
- verb
verb
معنی(verb):
To consider (something) as a possible option among others.
example
معنی(example):
قاضی تصمیم گرفت تا قانون را برای این مورد اعمال کند.
مثال:
The judge decided to apply the rule in for this case.
معنی(example):
ما باید قانون را در هنگام اتخاذ تصمیم خود بشناسیم.
مثال:
We need to recognize the rule in when making our decision.
معنی فارسی کلمه rule in
:
قانونی که به وضوح در یک مجموعه قوانین تعریف شده و برای ارزیابی قضایا یا مشکلات خاص به کار میرود.