معنی فارسی ruling planet

B2

سیاره‌ای که به عنوان تأثیرگذارترین عامل بر شخصیت یا سرنوشت فرد شناخته می‌شود.

The planet that is believed to influence a person's personality based on astrological beliefs.

example
معنی(example):

مریخ اغلب سیاره حاکم او نامیده می‌شود به خاطر شخصیت قوی‌اش.

مثال:

Mars is often called her ruling planet because of her strong personality.

معنی(example):

هر نشان زودیاک یک سیاره حاکم خاص دارد.

مثال:

Each zodiac sign has its own ruling planet.

معنی فارسی کلمه ruling planet

: معنی ruling planet به فارسی

سیاره‌ای که به عنوان تأثیرگذارترین عامل بر شخصیت یا سرنوشت فرد شناخته می‌شود.