معنی فارسی rummiest
B1بیشترین یا بهترین در یک بازی رمی، به معنای اینکه شخص به طرز ویژهای در آن بازی مهارت دارد.
The most skilled or adept in playing a game of Rummy.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Resembling or tasting of rum.
مثال:
a rummy flavour
معنی(adjective):
Peculiar; odd.
example
معنی(example):
او با تبدیل شدن به رمیترین بازیکن، بازی را برد.
مثال:
She won the game by being the rummiest player.
معنی(example):
مهارتهای او او را رمیترین بین تمام دوستانش کرده بود.
مثال:
His skills made him the rummiest among all his friends.
معنی فارسی کلمه rummiest
:
بیشترین یا بهترین در یک بازی رمی، به معنای اینکه شخص به طرز ویژهای در آن بازی مهارت دارد.