معنی فارسی rumorous
B1شایعهدار، به معنای پر از شایعات و گمانها و اخبار غیررسمی.
Full of rumors or associated with rumor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گفت و گویی شایعه گونه درباره رویداد آینده وجود داشت.
مثال:
There was a rumorous discussion about the upcoming event.
معنی(example):
شهرت شایعه گونهاش مردم را کنجکاو کرده بود.
مثال:
His rumorous reputation made people curious.
معنی فارسی کلمه rumorous
:
شایعهدار، به معنای پر از شایعات و گمانها و اخبار غیررسمی.