معنی فارسی run into the sand

B2

در اینجا به معنای به بن بست رسیدن یا ناکام شدن در انجام یک کار است.

To become ineffective or fail to progress.

example
معنی(example):

این پروژه با قدرت شروع شد اما به زودی در شن گیر کرد.

مثال:

The project started strong but soon ran into the sand.

معنی(example):

طرح‌های او وقتی که بودجه‌اش را از دست داد در شن گیر کرد.

مثال:

His plans ran into the sand when he lost funding.

معنی فارسی کلمه run into the sand

: معنی run into the sand به فارسی

در اینجا به معنای به بن بست رسیدن یا ناکام شدن در انجام یک کار است.