معنی فارسی run the gauntlet
C1عبور از یک مسیر که شامل خطرات یا چالشهای قابل توجه است.
To endure a series of challenges or criticisms.
- verb
verb
معنی(verb):
To undergo a series of tests or challenges.
example
معنی(example):
او باید از میان طرفداران عصبانی پس از بازی عبور کند.
مثال:
He had to run the gauntlet of angry fans after the game.
معنی(example):
او در طول حرفهاش با انتقادهای زیادی مواجه شده است.
مثال:
In his career, he has run the gauntlet of criticism.
معنی فارسی کلمه run the gauntlet
:
عبور از یک مسیر که شامل خطرات یا چالشهای قابل توجه است.