معنی فارسی run-out-of
B1تمام شدن یک منبع یا ماده، به معنای نداشتن آن بعد از استفاده.
To have no more of something left after it has been used.
- VERB
example
معنی(example):
من همیشه قبل از رفتن به فروشگاه از شیر تمام میکنم.
مثال:
I always run out of milk before I go to the store.
معنی(example):
آنها از زمان تمام شدند و نتوانستند پروژه را به پایان برسانند.
مثال:
They ran out of time and couldn't finish the project.
معنی فارسی کلمه run-out-of
:
تمام شدن یک منبع یا ماده، به معنای نداشتن آن بعد از استفاده.