معنی فارسی rundale
B1به عمل گسترش یا توسعه چیزی اشاره دارد.
Referring to the act of extending or spreading out something.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند برنامهریزی کرده است تا نمایشگاه جدیدش را بگستراند.
مثال:
The artist planned to rundale his new exhibit.
معنی(example):
در طول این رویداد، ما پروژه جدید را گسترش خواهیم داد.
مثال:
During the event, we will rundale the new project.
معنی فارسی کلمه rundale
:
به عمل گسترش یا توسعه چیزی اشاره دارد.