معنی فارسی running order
B1ترتیب برگزاری، روند و ترتیب رویدادهایی که قرار است به دنبال هم اجرا شوند.
The sequence in which events are meant to take place.
- NOUN
example
معنی(example):
ترتیب برگزاری رویدادها در ابتدای برنامه اعلام شد.
مثال:
The running order of events was announced at the beginning of the show.
معنی(example):
مطمئن شوید که قبل از شروع کنسرت ترتیب اجرا را میدانید.
مثال:
Make sure you know the running order before the concert starts.
معنی فارسی کلمه running order
:
ترتیب برگزاری، روند و ترتیب رویدادهایی که قرار است به دنبال هم اجرا شوند.