معنی فارسی running total

B1

جمعی که به‌طور مداوم اضافه یا به‌روزرسانی می‌شود تا مجموع کل را نشان دهد.

A continuously updated total that accumulates values as new items are added.

example
معنی(example):

محاسب یک جمع کل از تمام هزینه‌ها را نگه می‌دارد.

مثال:

The accountant keeps a running total of all expenses.

معنی(example):

باید هر ماه یک جمع کل از پس‌اندازهای‌مان محاسبه کنیم.

مثال:

We should calculate a running total for our savings each month.

معنی فارسی کلمه running total

: معنی running total به فارسی

جمعی که به‌طور مداوم اضافه یا به‌روزرسانی می‌شود تا مجموع کل را نشان دهد.