معنی فارسی runnion

B1

نوعی از سبزیجات، معمولاً به پیازچه اشاره دارد.

A type of vegetable, often referring to a type of onion or green onion.

example
معنی(example):

او از رانیون برای پخت و پز استفاده کرد.

مثال:

He used the runnion for his cooking.

معنی(example):

رانیون برای تزئین در باغ قرار داده شد.

مثال:

The runnion was placed in the garden for decoration.

معنی فارسی کلمه runnion

: معنی runnion به فارسی

نوعی از سبزیجات، معمولاً به پیازچه اشاره دارد.